(1450)از منازلهای جانش یاد داد |
|
وز سفرهای روانش یاد داد |
(1451)وز زمانی کز زمان خالی بُدهست |
|
وز مقام قدس که اجلالی بُده ست |
(1452)وز هوایی کاندر او سیمرغ روح |
|
پیش از این دیدهست پرواز وفتوح |
(1453)هر یکی پروازش از آفاق بیش |
|
وز امید و نَهمت ِمشتاق بیش |
منازلهای جان: مراتبی هستند که جان از آغاز هستی تا دوباره پیوستن به پروردگار، طی میکند. یکی از این مراتب یامنازل، جسم خاکی است که روح هرکس، مدتی در آن میماند.
سفرهای روان: انتقال روح از منزلی به منزل دیگر و یا طی مقامات سلوک از نخستین قدم تا وصول به حق میباشد. جان انسان پیش از نزول به جسم خاکی او، در عالمی سیر میکرد که محدود به زمان و مکان نبود .
زمانی کز زمان خالی بُدست: یعنی هنگامی است که جان به این منزل خاکی نیامده بود.
مقام قدس: پیشگاه حق است که در آن، زمان و مکان، نهایت و حدومرز نمیپذیرد و روح انسان از آن مقام میآید و به همان مقام باز میگردد.
سیمرغ: مرغ افسانهای است که هم بسیار بلند پرواز و هم گرهگشای کارهاست. مطابق روایت شاهنامه، این مرغ زال سام را پرورش داد و بهنگام زادن رستم و بوقت زخم خوردن وى از اسفندیار، زال زر بدو توسل جست، سیمرغ او را بهر دو نوبت چاره آموخت و راهنمایى کرد، نظیر آن، عنقاست در زبان عربى. تشبیه روح به سیمرغ از آن جهت است که وى بلند پرواز و چاره آموز و تدبیرگر است.
فتوح: گشایشها و آنچه از غیب و نه از طریق اسباب و عوامل مادی، به سالک برسد و دل او را به عالم بالا بپیوندد و شادمان بدارد. در تعبیرات صوفیه بیشتر بمعنى مفرد بکار مىرود و عبارت است از: هر چه بىرنج و کلفتى بدرویش رسد و سبب گشایش معیشت گردد اعم از پول یا خوردنى و پوشیدنى، حصول چیزى از آن جا که متوقع نباشد، گشایش دل و باطن صوفى بسبب کشف و شهود حقیقت و آن بر سه نوع است: 1- فتح قریب: آن چه پس از قطع منازل نفس بر سالک از مقام قلب و ظهور صفات آن، منکشف شود. این تعبیر مقتبس است از آیهى شریفه: نَصْرٌ مِنَ اَللَّهِ وَ فَتْحٌ قَرِیبٌ[1].
2- فتح مبین: آن چه از مقام ولایت و تجلیات انوار اسماء الهى بر سالک منکشف گردد و صفات قلب در آن، فانى شود. این تعبیر مأخوذ است از آیهى کریمه: إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً[2]
3- فتح مطلق: آن چه از تجلى احدیت ذات و استغراق در عین جمع گشوده شود و رسوم خلق در آن مضمحل گردد و این برترین انواع فتح است. این تعبیر مستفاد است از آیه مبارکه: إِذا جاءَ نَصْرُ اَللَّهِ وَ اَلْفَتْحُ[3]
نَهمت: یعنی شور و شوق همراه با امیدی که یک عاشق از خود نشان میدهد.و حرص بلیغ در خوردن، آزمندى، رغبت شدید.
روح: جان انسانى بعقیدهى متقدمان، مجرد است و پیش از بدن بوجود آمده و در عالم ابداع حق و ملکوت بوده است و چون در آن جهان که مظهر پاکى و کمال است موانع و پاى بندهاى حس وجود ندارد، جان پرواز بىنهایت دارد چنان که از آفاق جهان و میدان آرزو و امید آدمى فراخ تر است.
( 1450) باو از منازل و سفرهاى جان تعلیم نمود.( 5151) از زمانهایى سخن گفت که زمانى وجود نداشته و از مقام قدس خداوندى صحبت کرد که جلال و عظمت در آن جا جلوهگر بوده. ( 1452) و او را در فضایى بپرواز در آورد که سیمرغ روح سابقاً در آن هوا پر گشوده بود.( 1453) و هر پروازش از وسعت آفاق بیشتر و از دایره امید و آرزوى مشتاقان وسیعتر بوده.
[1] - الصف، آیهى 13
[2] - الفتح، آیهى 1
[3] - النصر، آیهى 1،و اصطلاحات الصوفیة، در ذیل: فتوح
کلید واژه: مثنوی، عرفان، روح، مجرد، سلوک
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |